دنیای با تو

دوستش دارم...همین...


شعر محال

[ سه شنبه 29 خرداد 1397برچسب:مصدق,

] [ 13:32 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

خدا کجاست؟

دیگر امیدی ندارم...امیدی به این زندگانی تلخ ندارم...اویی که باید باشد نیست..اویی که باید باشد هیچ وقت نیست..او خداییست که سالها در یافتنش جان باخته ام..اگر می دانی کجاست چرا دست به دستش نمی کنی به من برسد؟ چرا دستش را در دست من بنده ی بیقرار نمیگذای؟

سجده کنم؟؟شده است تا ابد سجده می کنم..فقط بگو کجاست..کجاست خدایی که ساهل در پی یافتنش شیطان گلویم را فشرد..

من حتی گناه کردم!سر از سجده برداشته و اطراف را نگریستم،نبود که نبود..خدای من نبود..گرییستم..قافله را که خالی دیدم تا توانستم گرییستم..

افسوس نبود که بشنود..

دلم میخواهد سر بر زانویش بگذارم و یک عمر بگریم..اما نه تنها..نمیخواهم تنها بگریم..

کاش شبی از این شبها اغوش خدا نصیبم شود انگه دیگر رهایش نمیکنم..رهایش نمیکنم که اینطور غرق در جهان مادی من بشود و او را نیابم.

اه که چه بی رحم شده ام..چه بی خیر شده ام..مرگ بر من باد..مرگ بر منی که خدایم را گم کرده ام..خدایا کجایی؟کجای قصه ی این من مادی جا مانده ای؟؟کجا که هر چه طواف میکنم در خانه ات را نمی بینم؟

خدایا تو را میخواهم،بی انتها حضور نا متناهی تو را میخواهم.

 

[ سه شنبه 29 خرداد 1397برچسب:خودم,

] [ 13:2 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه