دنیای با تو

دوستش دارم...همین...


جان جانم

تو در نگاه من از هر انچه ک هستی زیباتری،انقدر زیبایی که اگر میدانستی به بازتابت حسودی میکردی.
تو با ان چشمان سیاهت چنان در من برق میزنی ک خورشید درمانده است.
تو با زلف های بی رنگت در من جان بخشیدی. با خنده های اسمانیت مرا در هوا معلق ساختی،گویی که انگار چیزی نیست،وهمی نیست دیگر در هیچ کجا.
من خیره در نگاه تو،تو خیره در نگاه من،اه که چه عاشقانه میگریاند این ناگفته ها همه را.
این شب ها دگر توانی نیست،به راستی سخنی نیست مرا،بازگرد ای جان جانم. 
انقدر به دنبال سایه ات دویده ام که شهر فرش شده است از رد پاهای بی قرار من.
گر هیچ نگفتم باید در چشمانم خیره میماندی،من با چشمانم حرف میزنم..
من از تو هیچ نخواسته ام جز یک اغوش گرم،جز یک لحظه نزدیکی..
تو مرا دوست بدار من جان خواهم داد..بازگرد ای جان جانم

[ پنج شنبه 28 دی 1396برچسب:خودم,

] [ 12:20 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

گاهی..

گاهی شدید خسته میشوم،از نگاه های دزدکیم،از انتظارهای بی ثمرم،خیالات مبهمم.

گاهی انقدر خسته میشوم که دیگر نمیخواهم از خواب بیدار بشوم.

و گاهی انقدر دوستت داشته ام که حاضر به بردگی ات بوده ام.

گاهی انقدر از انها بیزار بوده ام که قادر به کشتنشان در ان واحد شده ام.

گاهی انقدر به در چشم دوخته ام که از حال رفته ام.مرا توهم دیدار تو چنین مدهوش کرده بود.

و گاه و بی گاه رو به باغ نشسته ام و ارزوهای محالم را تزیین کرده ام، انطور که حتی خداهم به مهمانی دلم امد.

دو لیوان چای و نلبکی،دو عدد حبه قند شده بودند رسم مهمانی های من.

گاهی قدم میزدم خیابان های شهر را،خیره میشدم به مغازه ها و ما را تصور میکردم که چطور با دستهایی پر و خنده هایی حقیقی از انجا خارج میشدیم.

و حال تمام این گاهی ها شده اند گدشته ای که در اینده میکاومش...

[ پنج شنبه 21 دی 1396برچسب:خودم,

] [ 5:23 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

چشم هایمان

 ما سعی میکنیم احساساتمون رو پنهان کنیم،اما فراموش کرده ایم که چشمهایمان حرف میزنند.

 

 

[ پنج شنبه 21 دی 1396برچسب:,

] [ 5:14 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

تو

و من هر روز در مورد تو چیزایی یاد میگیرم(میفهمم)چیزایی که هیچ کس دیگه ای نمیبینه

 

 

[ چهار شنبه 20 دی 1396برچسب:,

] [ 4:45 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

دیالوگ

[•یک نگاه کافیه برای احساس،برای دوست داشتن•]

[×تو زندگی روی دو تا ادم هیچ وقت حساب نکنید،یکی اونایی که قول میدن و میزنن زیر قولشون،یکیم اونا که ادم حسابشون میکنید×]

[¡قدرت بدون عشق هیچی نیست!]

[∆چون در اخر وقتی کسیو از دست میدی،تمام شمع ها،تمام دعاها،چیزیو درست نخواهند کرد،تنها چیزی که برات باقی میمونه یه جای خالی توی زندگیته که کسی که بهش اهمیت میدادی اونجا بوده∆]

[°من همینم که هستم°]

[*لبخندش یکی از اون لبخندای کمیابی بود که ممکنه چهار یا پنج بار تو زندگیت باهاش برخورد کنی*]

 

 

 

[ چهار شنبه 20 دی 1396برچسب:,

] [ 1:24 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

چه ازارم میدهد:)

میدانی چه ازارم میدهد؟!اینک میدانم هرگز دوستم نخواهی داشت و من چون کودکی کنار گلدان قهوه ای که تنها برگ در ان روییده است منتظرت مینشینیم،انقدر که گاهی احساس میکنم عقلم را از دست داده ام،و من باز منتظرت مینشینم و میدانی دگر چه بیشتر ازارم میدهد؟! انک من با هزار شوق به رویت لبخند میزنم و تو حتی نگاهم هم نمیکنی.
 
و سرانجام تمام انتظارهایم تو را خواهم دید با برقی از بازتاب ستارگان از دور روشنت خواهم کرد و تو در میان ان جمع ها انچنان لبخند میزنی که من خودم را در خودم گم میکنم.
کاش من هم سهمی داشتم از بهر دلتنگی های شبانه ام
 

[ دو شنبه 18 دی 1396برچسب:خودم,

] [ 10:55 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

دوردست ها

و من در دوردست ها،انجا که هیچ نمیزیست، میزیستم.

انجا درست دور از همه غم ها،سوگواری ها،از دست دادن ها،من گشتم،انجا را یافتم.

جایی درست در گوشه ای از ذهن مملوام.جایی درست در کنار خاکروبه ها،چوب های نم زده،شکوفه های خشک شده.

انجا همه چیز فرق داشت حتی ستارگان شب که در بی انتهایی اسمان غرق میشدند دربرگیرنده همه چیز بودند،همه چیز بی انتها متنهی بود به حسی نامتناهی.

ادامه در ادامه مطلببوسه


ادامه مطلب

[ دو شنبه 18 دی 1396برچسب:خودم,

] [ 1:3 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

اوهانا

           اوهانا یعنی خانواده،خانواده یعنی هیچ کس پشت سر گذاشته نشه و یا فراموش نشه

[ یک شنبه 17 دی 1396برچسب:خانواده,

] [ 22:34 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

پنهان

 

اون مثل ماه بود،بخشی ازش همیشه پنهان بود..

 

 

[ یک شنبه 17 دی 1396برچسب:ماه,

] [ 22:18 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

ناراحتی

                                                         

مردم از خودکشی نمیمیرند،اونا از ناراحتی میمیرند=)

[ یک شنبه 17 دی 1396برچسب:ناراحتی,

] [ 22:15 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

خویشتن

من خویشتن را از عشق فرسوده ام.

درخشندگی انها از این بود که من مدام به خاطرشان میسوختم و از ان خسته نمیشدم.هرشوری برایم نوعی فرسودگی از عشق بوده است،ولی فرسودگی دلپذیری.

از ترس انکه عشقی را از دست بدهم گاهی توانسته ام به غم و اندوه و دلتنگی ها و دردهایی که در غیراینصورت به دشواری تحملشان میکردم علاقه پیدا کنم.

باید دوست بداریم بی انکه پی خوبی یا بدی ان باشیم^^

[ یک شنبه 17 دی 1396برچسب:اندره ژید,مائدههای زمینی,

] [ 2:34 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

ادمهایی مثل ما

ادمهایی مثل ما فقط عاشق میشوند،کسی عاشقشان نمیشود.

ادمهایی مثل ما در حسرت صحبت با دلبرهایشان میمانند،کسی سراغشان را نمیگیرد.

ادمهایی مثل ما برای یک لحظه ملاقات تمام دنیایشان را میدهند،کسی توجهی نمیکند.

ادمهایی مثل ما فقط دل میبازند،کسی درکشان نمیکند.

ادمهایی مثل ما محتاج اند به یک اغوش محبت،یک دست عشق و یک نگاه دوست داشتن.

ما از دست میدهیم،از دست میرویم،و کسی پیدایمان نمیکند.

 

[ یک شنبه 17 دی 1396برچسب:خودم,

] [ 2:20 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

اخر روز

و در اخر روز باز من مانده ام،سرگردان،در ان کوچه ها،

غریب تر از خدا،غمگین تر از باران،سرد تر از دی،پر تر از لیوانی خالی.

و در اخر روز باز از خود میپرسم تنها مانده ام چرا؟!

و باز قدم میزنم،ترانه های زمین را،شبنم های درختان را،خاک گلدان ها را،تیغ گلبن ها را.

و در اخر روز باز از خود میپرسم برای چه میزیستم!

و من باد میشوم با هاگ ها همراه میشوم و در اخر روز در جایی دورافتاده،دور از همه انها،رها میشوم در قفس تنهایی بی انتهایم.

[ یک شنبه 17 دی 1396برچسب:خودم,

] [ 1:59 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

گلدان زنگاری

و من در کنار پشتی خاک گرفته مادربزرگ،خیره در تابلوی کج شده گوشه اتاق در بیغوله ای از شهر نشسته بودم.

با خود میپنداشتم به ارزوهایم خواهم رسید یا خیر؛اهنگ نم نم باران گوش مرا نوازش میکرد و من نغمهء خوش اوای خدا را میرقصیدم.

اسمان همچون دل سیه بخت من گرفته بود.در ان دود و دم شهر فقط میشد ابرها را دید.

در دور دست ها خانه ای میدیدم با چراغی قرمز،شاخه ای شقایق در گلدان زنگاری پنجره.

در عجب مانده بودم چراغ خانه قرمز چرا؟!

باران نم نم به خیابان خشکی زده میزد.دخترکی با چتری ابی چون رنگ اسمان صاف کوچه های بی روح را قدم میزد.

.......

 

ادامه در ادامه مطلب**


ادامه مطلب

[ سه شنبه 12 دی 1396برچسب:خودم,

] [ 1:30 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

سه حرف

[ پنج شنبه 7 دی 1396برچسب:قیصر امین پور,

] [ 15:43 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

خواهم رفت

      شعری که شمس تبریزی وقتی برای شیفتگی مولانا نسبت به او دشنام میدادند و او ترکیه را ترک کرد:

                                       خواهم اینبار انچنان رفتن                     که نداند کسی کجایم من

                                      همه گردند در طلب عاجز                     ندهد کس نشان ز من هرگز

                                      چون بمانم دراز،گویند این                     که ورا دشمنی بکشت یقین                                   

   

[ چهار شنبه 6 دی 1396برچسب:تبریزی,

] [ 19:30 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

من یک دخترم=)

من یک دخترم نه از انها که وقتی دلشان را میشکنید برایشان یک ابنبات بخرید و باهاتان اشتی کنند.

نه از انها که با کیف قرمز و کفش های تق تقیشان دل همه را ببرند.

نه از انها که بلند بلند بخندند و مردم دوستشان داشته باشند.

نه از انها که بوسه پدر بر پیشانیشان باشد.

نه از انها که مردم حرف هایشان را بزرگ بشمارند.

و نه از انها که اسمشان از سر زبانها نیفتد.

من یک دخترم دختری *که مرگ را زیسته است* =) 

[ چهار شنبه 6 دی 1396برچسب:شاملو,خودم,دختر,

] [ 17:54 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

ماه

[ سه شنبه 5 دی 1396برچسب:,

] [ 22:21 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

احمق..

در عشق احمقانه رفتار کن(احمق باش)

چون عشق تمام چیزیه که هست:) 

[ سه شنبه 5 دی 1396برچسب:مولانا,سودا,عاشق,

] [ 22:3 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

فرشته

__تعبیرش چه میتواند بود__؟

من خوابی دیدم :

دیدم که شهبانویی بودم دوشیزه،

فرشته نرمخویی در کار نگهبانی من.

غم ابله هرگز افسون نشده بود.

و من شب و روز می گریستم،

و او اشکهایم را می سترد،

و من شب و روز می گریستم،

و شادی دلم را از او پنهان می داشتم.

ادامه در ادامه مطلبلبخند


ادامه مطلب

[ سه شنبه 5 دی 1396برچسب:ویلیام بلیک,خارجی,

] [ 21:40 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

عشق

  برای دانلود اهنگ پیانو روی کلمه زیر کلیک کنید و اهنگ مورد نظر را دانلودکنیدچشمک

عشق

[ سه شنبه 5 دی 1396برچسب:قیصر امین پور,

] [ 21:33 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

و من ...

 و من در تنهایی،در شبی بی پایان،موسیقی ای بی متن،دلی بی کران از غصه های خاک گرفته،ذهنی مملو از خاطرات در هم پیوسته ام.

 

اسمان گرفته است،ابرها بهم چسبیده اند،باد به سرعت میوزد،برگ ها میرقصند،باران شر شر میبارد،پنجره ارام باز و بسته میشود و من در سکوتی تمام نشدنی جان میسپارم.

[ سه شنبه 5 دی 1396برچسب:خودم,

] [ 20:21 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

لبخند

لبخند

لبخندی هست که لبخند عشق است

و لبخندی لبخند فریب

این دو لبخند بهم می پیوندند،

در لبخندیکه لبخند لبخندهاست.

اخمی هست که اخم نفرت است

و اخمی اخم بیزاری

و اخمی اخم اخمهاست

که بیهوده می کوشیم تا فراموشش کنیم.

ادامه در ادامه مطلبلبخند


ادامه مطلب

[ سه شنبه 5 دی 1396برچسب:ویلیام بلیک,خارجی,

] [ 16:45 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

پیشانیت ...

[ دو شنبه 4 دی 1396برچسب:قیصر امین پور,

] [ 1:28 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

ان روز...

ان روز در ان کافه بی نور در ان کوچه بی روح فراقت را چه طاقت دل با چه شد از بهر تو راحت؟

 

 

[ دو شنبه 4 دی 1396برچسب:کوچه,خودم,

] [ 1:50 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

عشق چه شود ...

 

حتی بعد از این همه مدت خورشید هرگز به زمین نگفت به من بدهکاری.

نگاه کن چه میشود با عشقی به ان شکل،یک سوراخ را روشن میکند.

 

[ یک شنبه 3 دی 1396برچسب:,

] [ 17:10 ] [ اتنا حاجی صفر علی{علما گتسبی ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه